کد مطلب:77495 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:224

خطبه 011-خطاب به محمد حنفیه











و من كلام له علیه السلام

لابنه محمد بن الحنفیه لما اعطاه الرایه یوم الجمل

یعنی از جمله ی كلام امیرالمومنین علیه السلام است، از برای پسر خود محمد بن الحنفیه[1] در زمانی كه داد علم جنگ را به او در روز جنگ جمل كه جنگ با عایشه باشد، كه سوار شتر شده بود در روز جنگ:

«تزول الجبال و لا تزل.»

یعنی از جا كنده می شوند كوهها و حال آنكه تو از جا كنده نمی شوی، در ظاهر خبر است و در معنی نهی است، یعنی اگر از جا بجنبند كوهها، تو باید از جا نجنبی و استوار بر جای خود باشی.

«عض علی ناجذك.»

یعنی دندان بگذار بر آخرین دندان تو، یعنی همه ی دندانها را بر یكدیگر بگذار و تحمل بكن شدائد جنگ را و بی حوصلگی مكن.

«اعر الله تعالی[2] جمجمتك.»

یعنی به عاریت در راه خدای تعالی بده كاسه ی سر تو را، یعنی فكر و خیال تو را

[صفحه 184]

كه در موطن كاسه ی سر تو جا[3] داده شده صرف كن در جهاد خدای تعالی، یا عازم باش كه سرت را در راه خدا بذل كنی در این جهاد، كه البته خدای تعالی زندگی دنیا و آخرت به تو كرامت خواهد كرد.

«تد فی الارض قدمك.»

یعنی میخ در زمین بكن پای ثبات تو را، یعنی در زمین جنگ[4] ثابت قدم باش و عزم فرار مكن.

«ارم ببصرك اقصی القوم.»

یعنی بینداز نظر تو را در منتهای امر قوم و ملاحظه كن غلبه ی قوم را كه در آن وقت به چه ذلت گرفتار می شوی.

«و غض بصرك»

و چشم بپوش از حیات دنیوی و ثابت قدم در شهادت باش كه كشته شدن بهتر است از آن ذلت، یا آنكه در نظر بگیر منتهای خوف و جبن[5] قوم را و چشم بپوش از عدت و كثرت آنها.

«و اعلم ان النصر من عند الله سبحانه.»[6].

یعنی به تحقیق كه با آن حالت، البته نصرت از جانب خدا خواهد رسید، قوله تعالی: (و ما النصر الا من عند الله)[7] و قوله تعالی: (و ان جندنا لهم الغالبون)[8].

[صفحه 185]


صفحه 184، 185.








    1. در حاشیه ی اصل و چ: حنفیه لقب مادر محمد است كه خوله دختر جعفر پسر قیس باشد، یعنی منسوبه به سوی حنیفه كه جد آن طایفه باشد. خوله در خلافت اول اسیر شد و حضرت امیرالمومنین علیه السلام خریدند او را. و چون قوم او مطلع شدند به خدمت حضرت رسیدند و عرض كردند بزرگ زادگی و نجابت او را. پس حضرت او را آزاد كردند و تزویج كردند. و محمد از او به هم رسید. منه ادام الله افضاله.
    2. صفت تعالی تنها در این شرح آمده است.
    3. چ: جای.
    4. چ: «جنگ» ندارد.
    5. چ: یا آنكه نظر بگیر به منتهای جبن و خوف.
    6. در اصل و چ: ان النصر من عند الله سبحانه. ن: ان النصر من عند الله تعالی. و در همه ی نسخه های دیگر مانند بالا است.
    7. الانفال / 10.
    8. الصافات / 173.